×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

مُثبَتِــ تَلــ ـــ☂ـــخ

乃ℛФЌℯη ℋℰ∂ℛ

× +مُثبَتِــ ــ ₮乃ℛФЌℯη ℋℰ∂ℛ تَلــ ـــ☂ـــخ ๏̯͡๏
×

آدرس وبلاگ من

brokenheart.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/3975

در دنیا هیچ بن بستی نیست.

 پیرمردی تنها در یکی از روستاهای آمریکا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش را شخم بزند اما این کار خیلی سختی بود. تنها پسرش بود که می توانست به او کمک کند که او هم در زندان بود .

پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد :
"پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم . من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد . من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی.
دوستدار تو پدر".

طولی نکشید که پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد: "پدر، به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن، من آنجا اسلحه پنهان کرده ام".

ساعت ۴ صبح فردا مأمور اف.بی.آی و افسران پلیس محلی در مزرعه پدر حاضر شدند و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند . پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند؟

پسرش پاسخ داد : "پدر! برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که می توانستم از زندان برایت انجام بدهم".

نکته:
در دنیا هیچ بن بستی نیست.

پنجشنبه 18 فروردین 1395 - 2:14:32 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://shahreshgh.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 21 فروردین 1395   5:28:10 PM

Likes 1

 خوب بود .

آخرین مطالب


.. فقط تـ ـــ ــو ...


چه کنم با دل خویش


دلتنگ


چقدر فاصله...


میدانم...


ساعت


رهايم كن


این روزها ...


مگر می شود


حتي اگَر


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

51679 بازدید

61 بازدید امروز

7 بازدید دیروز

198 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements